انجیل چیست

انجیل چیست؟

با پیشگفتار دی ای کارسن
نویسنده: گِرِگ گیلبرت
مترجم: کانون کتاب

دیباچه

سی سال و اندی تدریس به دانشجویان الهیات به من نشان داده است که بحث انگیزترین سوالاتی که از سوی دانشجویان مطرح می‌شود، از هر نسلی به نسل دیگر متفاوت است. این امر در مورد جامعۀ مسیحی که طیف وسیع‌تری را در برمی‌گیرد نیز صادق است. در گذشته می‌توانستید تضمین کنید که مناظره‌ای داغ و پر تب و تاب در پیش بود وقتی این سوال مطرح می‌شد: «دربارة جنبش کَریزماتیک چگونه فکر می‌کنید؟» یا «آیا بحث خطاناپذیر بودن کتاب‌مقدس ارزش دفاع کردن دارد؟» یا «دربارۀ کلیساهایی که در مراعات حال حق جویان زیاده‌روی می‌کنند، چگونه فکر می‌کنید؟» امروزه یافتن کسانی که به بحث و گفتگو راجع به این سوالات علاقه‌مندند، خیلی آسان است. فقط بحثها داغ است، امّا از روشنگری خبری نیست. چه بسا سوالی که امروز به اصطلاح فتیلۀ خاموش را روشن می‌کند، همان طور که نویسندۀ این کتاب به آن اشاره می‌نماید، این سوال است: «انجیل چیست؟» امّا سوال مفیدی که می‌توان در ادامۀ سوال قبلی پرسید این است: «مسیحیت انجیلی چیست؟»

پاسخهایی که به این سوالات داده می‌شوند، نه فقط به هم ربط ندارند، بلکه اغلب با کمترین تأمل بر کتاب‌مقدس، و با تعصب بسیار، در اصل یک دفاعیه هستند. رک و صریح بگویم که این امر بسیار هشدار دهنده است، چرا که این موضوعات بسیار اساسی و زیربنایی هستند. وقتی مسیحیان به اصطلاح انجیلی دربارۀ معنای واژۀ «انجیل» این همه اختلاف نظر دارند، یا باید به این نتیجه رسید که جنبش مسیحیان انجیلی یک پدیدۀ ناهمسان است؛ به این معنی که در مورد انجیل هیچ تفاهم و توافقی ندارند، و در این مورد احساس مسئولیت نمی‌کنند که مجاهده نمایند برای آن ایمانی که خداوند یک بار به مقدسان سپرد (یهودا ۳ )، یا اینکه بسیاری از کسانی که خود را مسیحیان انجیلی می‌نامند، رسماً حق ندارند خود را با این عنوان خطاب کنند، چرا که ترکِ انجیل کرده‌اند.

اکنون گِرِگ گیلبرت وارد صحنه می‌شود. این کتاب ادعا ندارد که موضوع تازه‌ای ارائه می‌دهد، بلکه موضوعات قدیمی را از نو و با دیدگاهی تازه بیان می‌کند، موضوعاتی که هرگز نمی‌بایست نادیده گرفته شوند، چه رسد به اینکه به فراموشی سپرده شوند. وضوح و شفافیت اندیشه و بیان گِرِگ قابل تحسین است. این کتاب فکر بسیاری از مسیحیان بالغ را که تعدادشان هم کم نیست، صیقل می‌دهد. مهم‌تر از همه اینکه، این کتابی است که باید به طور وسیع میان رهبران کلیسا، نوایمانان، و حتی میان کسانی توزیع شود که هنوز اعتماد خود را بر مسیح قرار نداده‌اند، و به دنبال توضیح روشنی می‌گردند تا برایشان مشخص شود که انجیل چیست. این کتاب را بخوانید، سپس یک جعبه از آن را با گشاده دستی توزیع نمایید.

دی. اِی. کارسن

مقدمه

انجیل عیسی مسیح چیست؟

شاید فکر کنید پاسخ این سوال به خصوص برای مسیحیان خیلی آسان است. در واقع شاید فکر کنید نوشتن چنین کتابی اصلاً لازم نیست. چه ضرورتی دارد از مسیحیان خواسته شود با دقت به این سوال فکر کنند که انجیل چیست؟ این سوال مثل این می‌ماند که از نجّاران بخواهند به این فکر کنند که چکش چیست؟

هرچه باشد، انجیل عیسی مسیح قلب مسیحیت است؛ و ما مسیحیان ادعا داریم که بیش از هر چیز دیگر با انجیل سر و کار داریم. ما عزم خود را جَزم کرده‌ایم تا زندگی و کلیسایمان را بر انجیل بنا سازیم. ما دربارۀ این انجیل با دیگران صحبت می‌کنیم، و دعایمان این است که دیگران به انجیل گوش بسپارند و آن را باور کنند.

با این حال، فکر می‌کنید بیشتر مسیحیان تا چه اندازه محتوای انجیل مسیحی را درک نمود؟ اگر کسی از شما بپرسد این خبرخوش که شما مسیحیان مدام با آن سر و کار دارید، دربارۀ چیست، و خبرخوش آن کجا است، شما چه پاسخی دارید؟

احساسم این است که پاسخ بسیاری از مسیحیان با تعریفی که کتاب‌مقدس از انجیل عیسی مسیح ارائه می‌دهد، خیلی فاصله دارد. شاید پاسخشان این باشد: «انجیل یعنی اگر به خدا ایمان بیاورید، او گناهان شما را می‌بخشد». شاید هم بگویند: «خبرخوش این است که خدا شما را دوست دارد، و برای زندگی‌تان نقشه‌ای عالی دارد». یا اینکه «انجیل این است که شما فرزند خدا هستید، و خواست خدا این است که فرزندانش از هر نظر بسیار کامیاب و موفق باشند». برخی هم بر اهمیت این موضوع واقفند که باید دربارۀ مرگ عیسی بر روی صلیب، و رستاخیزش صحبت کنند. امّا سوال اینجا است که چگونه همۀ این موارد با هم جور درمی آیند؟

واقعّیت این است که به تفاهم رساندن مسیحیان در پاسخ به این سوال که «انجیل چیست؟» آن طور که باید کار آسانی نیست. من با سازمان خدمات مسیحی به نام ناین مارکس (نه علامت) همکاری دارم، که وابسته به کلیسای تعمیدی کاپیتول هیلز واقع در واشنگتن دی. سی می‌باشد. بیشتر کسانی که مطالب ما را در این سازمان مطالعه می‌کنند، و در موردشان نظر می‌دهند، به شاخۀ مسیحیت انجیلی تعلق دارند، و با قاطعیت خود را مسیحیان انجیلی می‌نامند. آنها باور دارند که کتاب‌مقدس حقیقت است و خطاناپذیر. این مسیحیان باور دارند که عیسی بر روی صلیب جان داد، و با بدن جسمانی از مرگ برخاست. ایشان باور دارند که انسان گناهکار است و نیازمند نجات. نیّت مسیحیان نامبرده این است که انجیل محور، و غرق در انجیل باشند.

امّا حدس می‌زنید موضوعی که به تنهایی بیشترین اظهار نظرات را به خود اختصاص می‌دهد، و عامل اکثر واکنشهای پر تب و تاب به نوشته‌های ما است، دربارۀ چیست؟ بله، دربارۀ انجیل است. می‌توانیم دربارۀ موعظه نمودن، توبیخ کلیسایی، مشاوره، خط مشی کلیسا، و حتی سبک موسیقی در کلیسا ماهها صحبت کنیم و مطلب بنویسیم، و با واکنشهای جالب، امّا نه غافلگیرکننده روبه‌رو شویم. ولی اگر مقاله‌ای بنویسیم، و سعی کنیم به روشنی توضیح دهیم که کتاب‌مقدس دربارۀ مفهوم خبرخوش مسیحیت چه تعلیمی می‌دهد. با واکنشهای حیرت آوری روبه رو خواهیم شد.

مدتی قبل، یکی از دوستانم در تارنمای ما مقاله‌ای کوتاه نوشت. موضوع آن مقاله دربارۀ هنرمند مسیحی معروفی بود که در مصاحبه‌اش از او خواسته بودند خبرخوش مسیحیت را تعریف نماید. به پاسخ آن هنرمند توجه کنید:

چه سوال خوبی! به گمانم احتمالاً . . . حس درونی‌ام به من می‌گوید که خبرخوش یعنی آمدن عیسی، زندگی، مرگ، و رستاخیزش، و آغاز دوران اقتدار عیسی بر همه چیز، که هنوز به سرانجام نرسیده است . . . و بانی همۀ اینها خودش است . . . یعنی سر و سامان دادن همه چیز  . . . این روند در زندگی و دل ایمانداران آغاز گشته، و واقعّیتی است که در زندگی و دل آنها جاری است. امّا روزی می‌رسد که همۀ این حقایق به طور کامل تحقق می‌یابند. ولی دربارۀ خبرخوش، و انجیل باید بگویم که این خبرخوش دربارۀ آمدن ملکوت او است، دربارۀ آغاز آمدن ملکوتش . . . حس من این است.

چند نفر از ما در پاسخ به تعریف نامبرده، این پرسشها را مطرح کردیم: «اگر قرار است انجیل مسیحیان را شرح دهیم، مگر نباید دربارۀ مرگ و رستاخیز عیسی نیز توضیح دهیم؟» یا «مگر نباید دربارۀ گناه، و نیاز به نجات یافتن از غضب خدا بر گناه صحبت کنیم؟»

واکنشها به این مجموعه مطالب، باورنکردنی بودند. به مدت چندین ماه پیغامهای فراوانی در این باره به دستمان می‌رسید. عده‌ای به خاطر طرح آن پرسشها از ما قدردانی کردند. شماری برایشان این سوال مطرح بود که مگر چه اشکالی دارد انجیل را به این گونه بشارت دهیم؟ مگر نه اینکه عیسی خودش دربارۀ آمدن ملکوتش موعظه نمود؟ برخی هم از اینکه می‌دیدند مسیحیان به طور جدّی به این فکر می‌کنند که اصلاً چگونه انجیل را بیان کنند، گویی نسیم تازه‌ای به آنها وزیده بود.

از یک طرف خوشحالم که می‌بینم مسیحیان از بحث و گفتگو دربارۀ انجیل به وجد می‌آیند. این بدان معنا است که آنها انجیل را جدّی می‌گیرند، و عمیقاً دربارۀ ماهیتش تأمل و تفکر می‌کنند. مسیحیانی که برایشان مهم نیست که چگونه انجیل را تعریف کنیم، یا چه درکی از انجیل داشته باشیم، مسیحیانی هستند که به لحاظ روحانی اصلاً تندرست نمی‌باشند. از طرف دیگر، فکر می‌کنم جنب و جوشی که به وسیلۀ این بحث‌ها در مورد انجیل به وجود آمده، به غبار سردرگمی فراگیر در این روزها اشاره می‌کند. وقتی بحث ماهیت انجیل مطرح می‌شود، مسیحیان، حتی مسیحیانی که خود را انجیلی می‌نامند نیز در این مورد تفاهم ندارند.

اگر از صد مسیحی که خود را انجیلی می‌نامند، بپرسید خبرخوش عیسی چیست، احتمالاً  با شصت پاسخ مختلف روبه رو می‌شوید. اگر به موعظۀ واعظان انجیلی گوش دهید، کتابهای مسیحیان انجیلی را مطالعه کنید، تارنماهای مسیحیان انجیلی را بخوانید، یکی پس از دیگری، انجیل را توضیح داده‌اند، در حالی که برخی از آنها حتی یک نقطۀ مشترک ندارند. در اینجا به چند نمونه اشاره می‌کنم:

خبرخوش این است که خدا می‌خواهد لطف و کَرَم خود را به شکل  اعجاب انگیزی به شما نشان دهد. او می‌خواهد زندگی‌تان را از شراب تازه لبریز سازد. امّا آیا حاضرید مشک کهنۀ شراب خود را دور بریزید؟ آیا اندیشه‌تان را وسعت خواهید داد؟ آیا دیدگاه خود را وسعت می‌بخشید، و خودتان را از شّر همۀ آن تفکرات منفی که مانع پیشرفت شما است، خالص می‌کنید؟

و این هم تعریف انجیل در یک عبارت: چون مسیح برای ما جان داد، کسانی که اعتمادشان را بر او قرار می‌دهند، می‌دانند خطاهایشان یک بار برای همیشه بخشیده شده است. در محکمۀ قضاوت خدا چه خواهیم گفت؟ فقط یک چیز می‌گوییم: مسیح به جای ما جان داد. این یعنی انجیل.

شاید بتوان پیغام انجیل را انقلابی‌ترین پیغام همۀ اعصار بدانیم: «امپراتوری انقلابی و بنیادشکن خدا فرا رسیده است. این امپراتوری با مصالحه و آشتی پیش می‌رود، و با ایمان، امّید، و محبّت وسعت می‌یابد. این امپراتوری با مستمندترین ها، با ضعیف‌ترین ها، با حلیم‌تر ین ها، و با ناچیزترین‌ها افتتاح می‌گردد. وقتش رسیده طرز فکر خود را تغییر دهید. همه چیز در آستانۀ تغییر است. وقتش رسیده سبک تازه‌ای را در زندگی تجربه کنید. به من ایمان  بیاورید. مرا پیروی کنید. به این خبرخوش ایمان بیاورید تا بتوانید زیستن با این خبرخوش را بیاموزید، و از این انقلاب سهمی داشته باشید».

خبرخوش این است که خدا بدون توجه به اعمال شما، بدون توجه به جایگاه شما، و بدون توجه به میزان اشتباهاتتان، برای همیشه به شما روی خوش نشان خواهد داد. او شما را دوست دارد، و به شما نظر کرده، و به دنبال شما می‌گردد.

انجیل خودش اعلام می‌کند که عیسی، آن مسیح موعود که مصلوب شد و از مردگان قیام کرد، تنها سَرور و آقا و خداوندگار واقعی این جهان است.

خبرخوش! خدا پادشاه این جهان می‌گردد، و از طریق عیسی این کار را به انجام می‌رساند. و بنابراین، وه شگفتا! عدالت خدا، صلح خدا، و عالم هستی خدا از نو بنا می‌شوند، و جانی دوباره می‌گیرند. و البتّه در میان همۀ اینها، این برای من و شما خبرخوشی است. امّا آنچه از این خبرخوش مشتق می‌شود، پیغامی است دربارۀ عیسی، که اثر آن بر من و شما در وهلۀ دوم است. امّا نکتۀ انجیل در مورد این نیست که «شما چنین آدمی هستید، و باید برای شما اتّفاقی رخ دهد. « این ثمرۀ انجیل است، نه خودِ انجیل . . . نجات نتیجۀ انجیل است، نه مرکز انجیل.

انجیل اعلامیۀ عیسی است از [دو] جنبه. انجیل اعلامیه‌ای است که عیسی آن را بیان نمود؛ یعنی فرا رسیدن قلمروی امکانات خدا (ملکوتش)در میان سازه‌های امکانات انسانی. امّا انجیل اعلامیه دربارۀ عیسی هم می‌باشد؛ یعنی این خبرخوش که عیسی با مرگ و رستاخیزش ملکوتی را مهیا نمود که به ما وعده‌اش را داد.

من که یک مسیحی هستم، صرفاً سعی می‌کنم خودم را با طریق خاصی  از زندگی، و با آن طریقی که عیسی تعلیم داد، تطبیق دهم؛ و فکر می‌کنم طریق عیسی بهترین طریق زندگی است . . . با گذشت زمان، وقتی قاطعانه سعی می‌کنید به طریق عیسی زندگی نمایید، متوجه می‌شوید که امری ژرف‌تر و عمیق‌تر در جریان است. متوجه می‌شوید این طریق زندگی به این دلیل بهترین است که در حقایق اساسی دربارۀ جهان ریشه دارد. شما بیش از پیش به این پی می‌برید که در هماهنگی با واقعّیت نهایی زندگی می‌کنید. شما به طور روزافزون با ژرفای جهان هستی همساز می‌گردید . . . مسیحیان اولیه این طریق زندگی را که عیسی اعلام نمود، «خبرخوش»اعلام نمودند.

درک من از پیغام عیسی این است که او به ما می‌آموزد تا در واقعّیتی که خدا همین حالا، اینجا، و امروز رقم زده، زندگی کنیم. انگار عیسی مدام تکرار می‌کند: «زندگی خود را تغییر دهید. به این شکل زندگی کنید».

پس متوجه می‌شوید وقتی می‌گویم انجیل در غباری از سردرگمی احاطه شده، منظورم چیست! اگر تا به حال دربارۀ مسیحیت پیغامی نشنیده بودید، و این چند نقل قول را می‌خواندید، چه فکری می‌کردید؟ قطعاً به این نتیجه می‌رسیدید که مسیحیان قصد دارند پیغامی  را منتقل کنند که پیغام خوبی است، امّا بقیه‌اش دیگر یک سری چیزهای درهم و برهم است. آیا خبرخوش صرفاً این است که خدا مرا دوست دارد، و باید مثبت‌تر بیندیشم؟ آیا خبرخوش این است که عیسی یک الگوی بسیار عالی است که می‌تواند مرا بیاموزد تا با محبّت و رحم و شفقت زندگی کنم؟ شاید این خبرخوش به گناه و آمرزش هم کمی مربوط باشد. به تصور شماری از مسیحیان، گویا این خبرخوش به مرگ عیسی ربط دارد؛ ولی از قرار معلوم، عده‌ای هم تصور نمی‌کنند که این خبرخوش به مرگ عیسی ربط داشته باشد.

در حال حاضر هدفم این نیست که بگویم کدام یک از این نقل قول‌ها بهترند، و کدام بدترند (هرچند امّیدوارم پس از مطالعۀ این کتاب بتوانید تشخیص دهید). در اینجا فقط منظورم این است که بگویم وقتی این سوال مطرح می‌شود که «انجیل چیست؟» چه چیزهای متفاوتی به ذهن آدمها می‌آید.

همۀ تلاشم در کتابی که پیش رو دارید، این است که به سوال نامبرده پاسخی روشن دهم. قصدم این است که بر اساس آنچه کتاب‌مقدس دربارۀ انجیل تعلیم می‌دهد، به این سوال پاسخ دهم. در این راستا، دعا و آرزویم این است:

اول اینکه، اگر مسیحی هستید، دعا می‌کنم این کتاب کوچک، و مهم‌تر از آن، حقایق پرشکوهی که سعی گشته در این کتاب بیان شوند، دلتان را از شادی پر سازد، و به خاطر آنچه عیسی مسیح برایتان انجام داده، از حمد و ستایش او لبریز گردید. یک انجیل نحیف و نزار، به یک پرستش نحیف و نزار ختم می‌شود. چنین انجیلی چشمان ما را از خدا به خودمان متمرکز می‌سازد، و آنچه را خدا برای ما در مسیح به انجام رسانده، خوار می‌شمارد. امّا انجیلی که بر پایۀ کتاب‌مقدس است، مانند سوختی است که کورۀ پرستش را شعله ور می‌سازد. هرچه بیشتر انجیل را درک می‌کنید، هرچه بیشتر آن را باور می‌کنید، و هرچه بیشتر به آن تکیه می‌کنید، خدا را بیشتر می‌ستایید، هم به خاطر آن کسی که هست، هم به خاطر آنچه در مسیح برایتان به انجام رسانده است. پولُس بانگ می‌زند: «وه که چه ژرف است دولت و حکمت و علم خدا؛ تقدیرهای او کاوش‌ناپذیر است و راههایش درک‌ناشدنی» (رومیان ۱۱: ۳۳ هزاره نو). چون دل پولُس از انجیل مالامال بود، می‌توانست چنین چیزی بگوید.

دوم اینکه، امّیدوارم با مطالعۀ این کتاب، خبرخوش عیسی را با اطمینان عمیق‌تری با دیگران در میان بگذارید. من با مسیحیان زیادی برخورد داشته‌ام که از ترس اینکه نتوانند به سوالهایی که در رابطه با انجیل مطرح می‌شود، پاسخ دهند، انجیل را به خانواده و دوستان و آشنایانشان بشارت نمی‌دهند. البتّه این درست است که شاید نتوانید به همۀ سوالات پاسخ دهید! امّا می‌توانید پاسخگوی تعدادی از آنها باشید. امّیدوارم این کتاب به شما کمک کند تا بتوانید به سوالات بیشتری پاسخ دهید.

سوم اینکه، دعا می‌کنم اهمیت این انجیل را برای حیات کلیسا مشاهده کنید؛ و در نتیجۀ این مشاهده، همۀ توان خود را به کار گیرید تا این انجیل در هر جنبه از حیات روحانی‌تان به گوش رسد، موعظه و اعلام گردد، و تعلیم داده شود. سخت بکوشید تا در هر جنبه از حیات روحانی‌تان این انجیل را بسرایید، و دعایتان در این انجیل ریشه داشته باشد. پولُس می‌گوید حکمت خدا از طریق کلیسا برای کل عالم مکشوف می‌گردد. این چگونه ممکن است؟ با موعظۀ انجیل، نقشۀ ابدی خدا برای نجات جهان بر همگان روشن می‌گردد (افسسیان ۳ : ۷-۱۲).

چهارم اینکه، امّیدوارم این کتاب بُرندگی انجیل را در دل و فکرتان جا  بیندازد. انجیل پیغامی رک و صریح است، و با قاطعیت به طرز فکر جهان فشار وارد می‌کند، و با حقایق تیز و بُرّنده‌اش پیشتازاست. متأسفانه در میان مسیحیان،  حتی مسیحیان انجیلی همواره این تمایل وجود داشته که ازبُرّندگی انجیل بکاهند تا برای جهان مقبول‌تر باشد. دعایم این است که کتاب حاضر، تلاشی باشد برای حفظ این بُرّندگی،و جلوگیری از فرسایش  حقایقی که اگرچه هضمشان برای این جهان دشوار است، امّا برای خبرخوش عیسی ضروری و اجتناب ناپذیرند. همۀ ما وسوسه می‌شویم برای اینکه شاهدان خوش برخوردی باشیم، انجیل را تا جایی که ممکن است، جذاب و گیرا نشان دهیم. این طرز فکر از یک جنبه‌هایی اشتباه نیست، چرا که به هر حال قرار است خبرخوش را بشارت دهیم. امّا باید مراقب باشیم نکات تیز و بُرّندة انجیل را سانسور نکنیم. ما باید بُرّندگی انجیل را  حفظ نماییم. امّیدوارم این کتاب ما را یاری رساند تا این امر را به جا آوریم. سرانجام اینکه، اگر مسیحی نیستید، دعا می‌کنم مطالعۀ این کتاب محرکی باشد تا دربارۀ خبرخوش عیسی مسیح جدّی بیندیشید. این پیغام از شما می‌طلبد که به آن پاسخ دهید. اگر یک چیز در دنیا وجود داشته باشد که نتوانید آن را نادیده بگیرید، آن یک چیز صدای خدا است که ندا می‌دهد: «خبرخوش! اینگونه می‌توانید از داوری من نجات یابید!» این از آن اعلاناتی است که باید به آن توجه کرد.

دانلود