دیباچه
مقدمه
ممکن است شما دلایل زیادی برای نرفتن به کلیسا داشته باشید. در واقع، بسیاری از افراد در طول همه گیری ویروس اخیر از حضور در برنامههای کلیسایی جلوگیری کردند - طبق برخی تخمینها، به یک سوم از افرادی که به کلیسا میرفتند، در حال حاضر در جلسات شرکت نمیکنند. امکان دارد که شما یکی از آنها باشید. هدف این کتاب یاری کردن شما در کشف مجدد کلیساست. و یا شاید این کتاب بتواند برای اولین بار به شما کمک کند که متوجه این موضوع شوید که چرا خدا می خواهد اولویت زندگی شما در گردهم آمدن و تعهد دادن به کلیسای محلیتان باشد.
به بیانی ساده، فرد مسیحی بدون کلیسا یعنی مسیحیِ مشکل دار است.
از زمان درک این موضوع که چرا ایمانداران فداکار به عیسی مسیح باید با رفتن به کلیسا خود را زحمت دهند، گذشته است. تعداد افرادی که به عنوان مسیحی معرفی و شناخته میشوند خیلی بیشتر از افرادی است که در جلسات هفتگی کلیسایی شرکت میکنند. حتی در همان زمان (قبل از قرنطینه)، بخش عمدهای از خدمات و کمک مالی ما در کلیساها، فقط توسط عدهای انجام می شود، نه همهی اعضا. بنابراین انگار کوید-۱۹ ناگهان مسیحیان را متقاعد کرد که نیازی به کلیسا رفتن ندارند. میلیون ها نفر حتی قبل از این واقعه و اجبار فاصله اجتماعی و استفاده از ماسک و ثبتنامها، تصمیم خود را گرفته بودند که نیازی به رفتن کلیسا ندارند.
با این وجود کوید-۱۹ به جدایی بین ایمان فردی و زندگی کلیساهایی سرعت بخشید. ممنوعیت رفت آمدها و تعطیلی فروشگاهها و ادارجات برای مدت نامعلومی همهی ما را غافلگیر کرد. و اینکه اگر انسان عادتی در زندگیاش را برای یک ماه کنار بگذارد، برگشت به آن عادت بسیار دشوار خواهد بود. تصور کنید که بعد از یک ماه میخواهید دوباره به سالن ورزش برای تمرین بروید، ترس و اضطراب شما را در برخواهد گرفت.
از سرگیری حضور در جلسات کلیسایی خودش به تنهایی سخت خواهد بود، اگر فقط ترس ابتلا به بیماری ما را از هم طور نگه داشته باشد. اما ترس از ابتلا به کوید-۱۹ ممکن است حداقل علتی است که بسیاری از مسیحیان را متقاعد ساخته که از گردهم جمع شدن درکلیسا دوری کنند. جر و بحث بر سر ماسک زدن یا نزدن، واکسن و موارد دیگر اعضای کلیسا را که در خانههای خود محبوس ساخته و آنها را به خطرها و تئوریهای توطئههای در دنیای فیس بوک، تلگرام و اینستاگرام... متوصل ساخته است. مسیحیان قبل از شبکه های اجتماعی یکدیگر را بسیار بیشتر دوست داشتند. تجربه پرستش هفتگی زیر یک سقف را کنار بگذارید و خواهید دید که پیوندهای مهر و دوستی از بین رفته است.
اما این تمام مطلب نیست. در این میان سیاست هم میتواند اختلافات بیشتری ایجاد کند. چگونه مسیحیان میتوانند در کنار افرادی با چنین اولویتهای مختلفی عبادت کنند؟ مطمئناً، مسیحیان ممکن است در مورد تثلیث، غسل تعمید، و حتی آخرت شناسی نظریات مشابه داشته باشند. اما تشابه ایمانی چه سودی دارد وقتی احساس مشترک و نزدیکی بیشتری با متحدان سیاسی خود داریم که حتی ممکن است مسیحی هم نباشند؟
و در مورد شبانان سوالی نپرسید. آنها شکایتهای ما را شنیدهاند. چرا در حالی که ما در خانه حبس بودیم آنها برای أحوال پرسی ما تماس نگرفتند؟ چگونه آنها وقت خود را در دوران قرنطینه گذراندند؟ موعظههای آنلاینشان ناقص بود، وقتی مردم میخواستند به برنامه موعظه وصل شوند، سرو صداب بچهها نگذاشت چیزی بفهمند. به هر حال، شبانان عادی نمیتوانند با رهبران شجاعی که در مصاحبهها و برنامههای تلویزیونی موضوعات اصلی را حل و فصل میکردند، مقایسه شوند. بعلاوه، تماشای موعظههای آنلاین دیگران و بدون ایجاد احساس گناه برنامهی کلیسای خود را قطع کنند و به دیگران وصل شودند، از همیشه آسان تر بود. ما می دانستیم که هیچ کس هرگز تفاوت را نمیداند، زیرا به هر حال در گذشته هم ما نمی توانستیم شبانهایمان را شخصاً ببینیم و بشناسیم.
بله، همهی ما دلایل زیادی برای عدم بازگشت به کلیسا داریم. در واقع، بسیاری از کلیساها انتظار ندارند که ما هرگز برگردیم. آنها در حال راه اندازی کلیساهای مجازی و استخدام شبان مجازی هستند. نیازی نیست که روز یکشنبه زود بیدار شوید. نیازی به پوشیدن لباس مرتب نیست. نیازی به جستجوی پارکینگ نیست. نیازی به انتظار اتوبوس و تاکسی نیست. نیازی به تحمل صدای گریه بچههای دیگران نیست. نیازی به گفتگوی کوتاه در سالن کلیسا با شخصی نیست که با سیاستهای شما همسو نیست. نیازی نیست که خمیازهی خودتان را به خاطر موعظهی طولانی مخفی کنید. نیازی به چشیدن نان و شراب مراسم شام خداوند نیست.
آینده کلیسا؟
آیا آیندهای برای کلیسا وجود دارد؟ آیا در آینده کلیسای مجازی خواهد بود؟ بله و خیر. به همین دلیل ما در این کتاب قصد داریم شما را متقاعد کنیم که دوباره کلیسا را کشف کنید. ما این کار را از روی ساده لوحی انجام نمیدهیم، گویی نمیتوانیم تصور کنیم که چرا کسی با کلیسای محلی مبارزه میکند. در حقیقت، هرکسی که کلیسا را دوست دارد، باید گذشت و خود داری را از مسیحیان بیاموزد. خدا ما را به کلیسا دعوت نمی کند زیرا کلیسا مکانی راحت برای یافتن اندکی تشویق روحانی است. نه، او ما را به یک خانواده معنویِ ترد شده و غیر معمول دعوت میکند. او از ما در خانهای استقبال می کند که انتظارات ما را شامل نمیشود، بلکه فقط نیازمان را میتوانیم بیابیم.
سعی کنید کلیسا را قبل از همه گیری بیماری به یاد بیاورید. وقتی به جماعت ایماندارانی که برای سرود خواندن، دعا و شنیدن کلام خدا گردهم جمع میشدند نگاه می کردید، شاید این فکر به ذهنتان خطور میکرد که همه از بودن در آنجا خوشحال هستند. وقتی شبان صحبت میکرد همه به او گوش میکرندد و گاهی با صدای بلند: «آمین» میگفت و گاهی دست خود را بسوی آسمان به علامت تأیید بلند میکرد. و گاهی به کلماتِ متن سرود خیره میشدند و سپس با دیگران دست داده و دوستانه سلام و أحوال پرسی میکنند و در نهایت با عبارت «خدا شما را برکت» دهد، به راه خود ادامه میدانند.
اما حتی در کلیساهای پر از لبخند و شادی همه چیز به آن صورت نیست. این بیماری همهگیر روابط ما را متشنج کرد و برخی را از درد و ترس پشت چهرههای شاد مخفی ساخت.
پشت هر لبخندی در کلیسا داستانی خواهید یافت. افرادی را پیدا خواهید کرد که شاید با دوچرخه به آنجا آمده است. بیوه ای را پیدا خواهید کرد که برای عزیزش ماتم میکند، همان عزیزی که دیگران فراموشش کردهاند. روح تنهایی را پیدا خواهید کرد که در میان درد و رنج طولانی مدت، اکنون به محبت و لطف خدا شک کرده است. حتی ممکن است شبانی در این فکر باشد که چگونه می تواند هفتهی دیگر به مردم بگوید از عیسی پیروی کنید، در حالی خودش اغلب اوقات در اینکار شکست خورده است.
هر هفته در کلیسایتان، صرف نظر از ظاهر افراد شما هرگز نمی توانید کاملاً مطمئن باشید که هر فرد چه إحساس و فکری در سر دارد. حتی نمیتوانید کاملاً مطمئن شوید که چرا مردم در آنجا حضور به هم رساندند. به همین دلیل شما نمیدانید که چه کسی هفته آینده دوباره خواهد آمد. شخصی قبل از انتخاب بهترین گزینه، مواضع و باورهای کلیساهای مختلف را کاملاً تحقیق میکند. شخص دیگری فقط به دوستانی جدید احتیاج دارد. شخص دیگری از یک جمع به جمع دیگری میرود و هرگز گروهی مناسب پیدا نخواهد کرد. شخص دیگری نمی تواند تصور کند که کلیسایی در هرگوشهای از آن خاطرات دارد، یعنی کلیسایی که در آن متولد شده، بزرگ شده، ازدواج کرده و بستگانش در آنجا فوت کردهاند را ترک کند. تنها با ظاهر قضیه هرگز نمی توانید داستان کامل فردی را درک کنید، حتی در کلیسای خودتان.
پس چرا شما بایستی کلیسا را دوباره کشف کنید؟ چه عاملی باعث می شود که شما یکشنبه صبح دوباره از رختخواب خود بیرون آمده و یا بعد از کار چهارشنبه شب از روی کاناپه خود بلند شوید و به سوی کلیسا براه افتید؟ چرا در میان گزینههای دیگر بایستی به سراغ جماعتی خاص روید؟ چرا حتی اصلاً باید نگران مسیحیت باشید؟ جهان در تمام ایام همهگیری این ویروس که کلیسایی نبود، به سختی سوگوار بود. چه نتیجهای دارد؟ آیا کلیسای کلوپ خودیاری برای افراد ضعیف روحی و روانی است؟ آیا گروهی با عملکرد سیاسی برای افراد هم فکر و افرادی با فکر بسته است؟ آیا سازمان خدمات اجتماعی برای افرادی است که از آهنگهای قدیمی لذت می برند؟
حتی قبل از این بیماری مُسری، کلیساها به ندرت برای موضوعاتی مانند گفتگویی دوستانه، آموزش، تمرین سرود دورهم جمع می شوند، کلیسا بسیار عجیب به نظر می رسید - به ویژه هنگامی که موضوع از یک کتاب باستانی درباره کارهای عجیب مانند قربانی کردن حیوانات سخن میراند، کتابی که مسیحیان آن را دارای اقتدار مطلق می دانند.
پس دقیقاً با رفتن به کلیسا چه اتفاقی میافتند؟ منظور ما فقط مواردی مانند موعظه، سرود و برنامههای کلیسایی نیست (هرچند بعد به همهی این موارد خواهیم پرداخت). ما در مورد آنچه فراتر از لبخندها، فراتر از سرودها، فراتر از خواندن کتاب مقدس اتفاق می افتد، صحبت می کنیم. ما در مورد برنامهها و هدفهای خدا سخن می گوییم - زیرا کلیسای شما بسیار فراتر از آن است که بتوان از آن براحتی چشم پوشید. در حقیقت، کلیسا محبوب خداست، «بدن- جماعت»ی که عیسی مسیح جسم خود را برای آن داد. این نکته بسیارضروریست.
به همین دلیل خدا از صمیمیترین روابط انسانی، یعنی ازدواج، برای توضیح آنچه در کلیسای شما اتفاق می افتد استفاده می کند. پولس رسول با تعلیم کلیسای افسس در مورد ازدواج، مینویسد:
و کلیسایی درخشان را نزد خود حاضر سازد که هیچ لک و چین و نقصی دیگر نداشته، بلکه مقدّس و بیعیب باشید. همینسان، شوهران باید همسران خود را همچون بدن خویش محبت کنند. آن که زن خود را محبت میکند، خویشتن را محبت مینماید. (افسسیان ۵: ۲۷- ۲۸)
در این بخش، پولس رسول به ما کمک می کند تا از رابطهای که می شناسیم، یعنی ازدواج، تا چیزی در مورد کلیسای شما قابل درک اما غیر قابل روئت را مشاهده کنیم. شوهران با بخشیدن زندگی خود به همسرشان محبت نمایند.
به این ترتیب، عیسی مسیح - یگانه پسر خدا، که از مریم باکره متولد شد، به دستور دولت روم مصلوب شده و در روز سوم از مرگ برخاست – او خود را برای کلیسا تسلیم کرد. او با فداکاری خود بر روی صلیب، همه کسانی را که از گناه خود روی برگردانده و به او اعتماد دارند، عفو مینماید. شما می توانید مقدس باشید زیرا عیسی بدن جسمانی خود را بخشید. زیرا هرگز کسی از بدن خود نفرت ندارد، بلکه به آن خوراک میدهد و از آن نگاهداری میکند، همچنانکه مسیح نیز از کلیسا مراقبت مینماید. (افسسیان ۵: ۲۹)
این راز عمیق را تصور کنید که خانم سالخوردهای در کنار شما بیش از حد عطر زده، یا شخص بغل دستی شما در هنگام سرود خواندن، ناهماهنگ دست می زند، یا دوستان در آن طرف دیگر فراموش می کند به شما بگوید "تولدت مبارک!" تصور این چنین رازی زمانی که تک و تنها در منزلتان هستید بسیار دشوارتر است، زیرا اعضای ناخوشایند بدن نیز به ما یادآوری می کنند که هیچ کس بدون فیض ورحمت خدا، نمیتواند به خدا نزدیک شود. در این ضیافت الهی، کسی قادر به خرید صندلی نیست، باید دعوت شوید.
چه باور کنید یا نکنید، کلیسای شما در چنین شرایطی جالب تر می شود. پولس رسول به کلیسای قرنتس می گوید: « بدین قرار، شما بدن مسیح هستید و هر یک عضوی از آنید (۱قرنتیان ۱۲ :۲۷). بله، کلیسای شما بدن مسیح است. این مربوط به کارمند بانکی است که جزء هیئت مدیره شماسان شماست و آن فرد الکلی که در حال ترک است و آن فرد دیگر که نمیتواند بوی تند بدن خود را کنترل کند. این مربوط به زن جوانی است که با لبخند جلوی در کانون شادی ایستاده ولی تاکنون کسی از او خواستگاری نکرده است. اگر از گناه خود پشیمان شده اید و به خبر خوش مرگ و قیام عیسی ایمان آوردهاید، همه متعلق به مسیح - و یکدیگر هستید. پولس به رومیان می گوید، «زیرا همانگونه که هر یک از ما را بدنی واحد است که از اعضای بسیار تشکیل شده و کار همۀ این اعضا یکسان نیست، 5ما نیز که بسیاریم، در مسیح یک بدن را تشکیل میدهیم و هر یک، اعضای یکدیگریم» (رومیان ۱۲: ۴- ۵).
در مسیح، کلیسای شما کامل است - بدون لکه و چروک. این واقعیت حتی در یک همهگیری بیماری و از طریق تلاطم های سیاسی صادق است. در عمل، شما قبلاً می دانید - یا سرانجام درک خواهید کرد - كه كلیسای شما اعضایی را تشكیل می دهد كه هنوز علیه خدا گناه می كنند و حتی وقتی روح آنها را مقدس می كند. شاید پا فراتر گذاشته شما را آزرده سازند. آنها چیزهای توهین آمیز می گویند. آنها جزئی گرایی گناهکارانه را نشان می دهند. و این لیست همچنان ادامه دارد.
اما همانطور که در این کتاب به شما کمک می کنیم کلیسا را دوباره کشف کنید، باید آنچه را نمی توانید مشاهده کنید را به خود یادآوری کنید. شما به کلیسا برمی گردید زیرا به خدا تعلق دارید، زیرا مسیح بدن خود را برای کلیسا بخشید. و از آنجا که بدن خود را داد، مسیح از هر قبیله، زبان، مردم و هر ملتی مجموعه ایمانداران را ساخت (مکاشفه ۵: ۹). در این بدن، هیچ کس از دیگری مهمتر نیست، زیرا همه از طریق فیض تنها از طریق ایمان متعلق هستند. برای ثروتمندان هیچ گونه جانبداری وجود ندارد، و برای افراد مهمِ جامعه، هیچ تقدمی وجود ندارد (یعقوب ۲: ۱ـ ۷). از آنجا که همهی ما را مدیون مسیح هستیم، همه را با یکدیگر تقسیم می کنیم: «و اگر یک عضو دردمند گردد، همۀ اعضا با او همدرد باشند؛ و اگر یک عضو سرافراز شود، همه در خوشی او شریک گردند». (۱ قرنتیان ۱۲ :۲۶)
شما به خدا و به یکدیگر (قوم خدا) تعلق دارید. یک بدن، با اعضای بسیار - منجمله شما. شما دلایل زیادی برای عدم کشف دوبارهی کلیسا دارید و اینکه چرا باید چنین کنید: زیرا از طریق همین افراد که علاقهی چندانی به آنها ندارید، خدا می خواهد محبت خود را به شما ظاهر کند. این تنها نوعی از محبت است که می تواند ما را از خود بیرون بکشد و به سوی یک مشارکت برساند که از نیروهایی که دنیای بیمار ما را از هم جدا می کنند فراتر رود. این تنها راه اساسی است که می توانیم با هم آن را درمان کنیم.
گذشته از اینها، کلیسای شما جایی است که مسیح می گوید به شکلی منحصر به فرد در آنجا حضور دارد. ما حتی جرات می کنیم بگوییم که کلیسای شما و مکان ما جایی است که آسمان، زمین را لمس می کند - مکانی که جواب دعاهای ما داه میشود: «پادشاهی تو بیایید، اراده تو چنانکه در آسمان است بر زمین نیز کرده شود».
© 2024 تمام حقوق این وبسایت، بر اساس مقررات کپیرایت، برای کانون کتابمقدس محفوظ است.